کاشانی 3
کاشانی 3
حکمیت در نقطه اوج درگیری و تسلط تشیع رخ داد.
پیام خواستاران حکمیت ، مذاکرات طرفین بود.
مذاکرات معمولا در زمان قدرت حکوت ها رخ می دهد و نه در ضعف حکومت ها.
برعکس نگاه عامه ، خوارج خشکه مقدسان نبودند، خیر عرب های قحطانی بودند که می دانستند با آمدن علی ، علی اهل کنار آمدن نیست و جیره و مواجیبشان قطع می شود.
عمده فتوحات اسلام ، توسط اعراب قحطانی انجام شد.
تجربه نشان داده است که می توان در مقابل یک پیام عمومی و قطعی ایستاد و حرف خلاف آنرا زد. مثل ماجرای ولایت امیرالمومنین. مثل قضیه عمار که سوء استفاده کردند و نگذاشتند اثر کند. امروز نیز سایت آقای هاشمی می گوید: پیامبر فرمودند حضرت علیر را مردم باید بخواهند. این دروغ آشکار است.
جامعه نه توسط امام و نه مردم هدایت می شود، بلکه این وظیفه خواص است. کما اینکه حضرت بارها به سرداران سپاهش فرمودند که بعد از ایشان سخنرانی کنند چون خواص باید سپر امام باشند و حرفشان هم اثر خاصی دارد.
سوال : اگر خواص کوتاهی و کندی کردند چه ؟
مردم نباید آرام بگیرند و از طریقه ایجاد مطالبه عمومی، خواص را به تحرک وادار نمایند.
همواره تاکید حضرت بر این بود که جواب دشمن داده شود. کما اینکه حضرت به ابن عباس فرمودند، جواب نامه عمروعاص را بده ، البت جواب شعرش را خودت نده و بگذار برادرت که شاعر خوبی است شعری در جواب آن بگوید.
رسانه عمومی آن مان ، روزنامه بود.
در جنگ صفین، برای معایه ذواکلاه مهمتر از عمار بود زیرا پس از شهادت عمار گفتند : اسفا من الموت العمار ولکن بشر بالموت ذوالکلاه . معاویه می گوید درست است که عمار نشانه است ولی اگر ذوالکلاه بود تمام لشکر را بر ضد من می شوراند.
بلاگ قبلی من