سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی فرانسه
مریم رجوی در جلسه همبستگی خلقهای خاورمیانه
دسته بندی // رخدادها
روز یکشنبه، ۲۰تیر ۱۳۹۵، جلسهیی با عنوان همبستگی خلقهای خاورمیانه تنها راه در هم کوبیدن رژیم ولایت فقیه و خلع ید از آن در منطقه با شرکت شخصیتهای عرب و هیأتهای پارلمانی از کشورهای منطقه برگزار شد. در این جلسه مریم رجوی طی سخنانی گفت:
عید سعید فطر را به همه شما تبریک میگویم امیدوارم هرچه زودتر عید واقعی همه ملتهای منطقه و عید رهایی از اشغالگری و جنگافروزی فرا برسد.
این عید را بهخصوص به مردم سوریه و رزمندگان دلیرشان تبریک میگویم. مردم شجاعی که در داریا، حمص، حلب و دیرالزور و سایر شهرهای مقاوم ایستادگی میکنند، سوریهای مصمم و فداکاری که در دل محاصره و سختی در عزم شکست دادن بشاراسد و خامنهای تردیدی بهخود راه نمیدهند، آری، این عید مربوط به آنهاست که مقاومت میکنند و نویدبخش پیروزی نهایی این قهرمانان است.
ابتدا میخواستم از حضور همه شما در گردهمآیی دیروز تشکر کنم. هیأتهای عربی با حضور چشمگیر خود اتحاد قدرتمندی را علیه رژیم ولایت فقیه یعنی دشمن اصلی ملتهای منطقه نشان دادند. بهخصوص باید از هیأت بلندپایه مصر تشکر کنم که پیام دوستی و همبستگی مصر را برای مردم ایران آورده بود.
در شرایطی گردآمدهایم که جنایت بیسابقه تعرض و انفجار در کنار حرم نبوی، قلبهای همه مسلمانان را جریحهدار کرده است. همچنین کشتار شوکهکننده صدها نفر از مردم بغداد در انفجارهای اخیر، بازهم فاجعه ترور و افراطیگری تحت نام اسلام را برجسته میکند.
اجازه میخواهم امروز سخنانم را بهدرد مشترک تمام کشورهای منطقه اختصاص دهم یعنی صدور بنیادگرایی و ایجاد گروههای شبهنظامی و جنگافروزی که در یک کلام، اشغالگری توسط دیکتاتوری دینی حاکم بر ایران است.
این داستان تلخی است که عراق و سوریه و یمن و لبنان آن را به طور کامل تجربه کردهاند و بهتدریج به کشورهای دیگر منطقه کشیده شده است. آنچه این بنیادگرایی و اشغالگری را ویرانگرتر میکند این استکه بخش اعظم سوخت و نیروی انسانی آن را با ایجاد گروههای شبهنظامی از خود این کشورها تأمین میکند.
دهها گروه شبهنظامی عراقی، حزبالشیطان لبنان، نیروهای افغانی و پاکستانی و یمنی سوخت جنگی است که رژیم ایران با نقض حاکمیت ملی کشورهای اسلامی و عربی بهآنها تحمیل کرده است.
آخوندها با وقاحت میگویند بر چهار پایتخت عربی سلطه دارند. و میگویند که سوریه، استان سی و پنجم ماست. یعنی عراق و یمن و لبنان را هم استانهای ۳۲ و ۳۳ و ۳۴خود محسوب میکنند. در عین حال، کشورهای همسایه نظیر بحرین را هم تهدید میکنند.
این رژیم حتی در کشورهایی که تعداد شیعیان قابل توجه نیست، به شیعهسازی، دامنزدن به اختلافات فرقهیی و اعزام واحدهای نیروی قدس روی آورده است. این سیاست، حتی تا نیجریه و تشکیل حزبالشیطان در آنجا ادامه یافته است و این اواخر از طریق عوامل عراقی اش در صدد پیاه کردن این طرح شوم در الجزایر بر آمده است. در حالیکه این تجاوزکاری ها و اشغالگری ها نقض منشور ملل متحد و معاهده کنفرانس اسلامی است.
رهاورد دیگر رژیم آخوندی برای منطقه، بلایی به اسم داعش است که محصول سرکوب ملتهای عراق و سوریه توسط مالکی و بشاراسد، تحت هدایت مستقیم ولایت فقیه است. داعش بهرغم پارهیی از تضادهای تاکتیکی و مقطعی با رژیم ایران، در بنیادهای سیاسی و نظری همان چیزی را ارائه میکند که نظام ولایت فقیه از سال ۱۳۵۷ ارائه کرده است. در صحنه عملی نیز هماهنگی ها و همکاریهای رژیم آخوندی و ایادیش با داعش، امر اثباتشدهیی است.
کسانی که ادعا میکنند که مردم منطقه باید بین داعش و رژیم ایران یکی را انتخاب کنند، مدافعان ملاها هستند. آنها میخواهند موقعیت ضربهخورده ملاها در عراق و سوریه را حفظ کنند. اما درست به عکس، روزی که این رژیم در هم بشکند، جایی برای داعش و دیگر تروریستها تحت نام اسلام باقی نخواهد ماند. زیرا ملتهای خاورمیانه، مردم عرب و مسلمان، هیچ دشمنی بدتر از رژیم آخوندی ندارند.
دوستان عزیز!
بگذارید در اینجا بر یک حقیقت بسیار مهم تأکید کنم، مداخلات رژیم ایران در منطقه، نه از موضع قدرت، بلکه ناشی از بحرانها و ضعفهای بنیادین آن است.
چنان که مسعود رهبر مقاومت گفته است:« از آغاز دخالتهای این رژیم در کشورهای منطقه« همه سرپوش ظلم و جور و اختناق و ناتوانی یک حکومت قرونوسطایی در هدایت نیروهای آزاد شده در انقلاب ضدسلطنتی بهجانب عدالت و آزادی و توسعه اقتصادی ـ اجتماعی بوده است».
بله،صدور بحران وجنگ، تضمین بقای این رژیم است بهنحوی که اگر این رژیم در مرزهای ایران محدود شود، بهسرعت با تلاطمهای مرگبار درونی مواجه می شود و در مقابل موج آزادیخواهی مردم ایران سرنگون می شود.
حقیقت مهم دیگر این است که قدرتنمایی ظاهری رژیم بازهم، نه از قدرت آن بلکه از بیعملی و عدم قاطعیت جامعه جهانی و قدرتهای منطقهیی است. کما این که هر کجا که با رویکرد قاطع و مقاومت جدی مواجه شود بهسرعت در هم میشکند. اولین ضربه را در یمن، از توفان قاطع دریافت کرد و طرحهایش نقش بر آب شد.
شکستهای پی درپی پاسداران در سوریه و هلاکت انبوهی پاسدار و مزدور و دهها سرکرده سپاه پاسداران نشان داد که این رژیم بهسادگی شکستپذیر است.
حقیقت مهم دیگر اینکه در کشورهای مختلفی که در آن رژیم بهجنگ و تروریسم مشغول است، ضربهپذیرترین نقطه، همانا سوریه است. بنابراین باید بر ضرورت سرنگونی بشار اسد تأکید کرد زیرا محور اساسی منافع آخوندها محسوب میشود. تردیدی نیست که مردم سوریه و رزمندگانش از توانایی مکفی برای پایان دادن بهعمر این دیکتاتوری پوسیده برخوردارند و این البته، آغاز پایان رژیم ولایت فقیه هم خواهد بود.
میهمانان گرامی!
درود بر کسی که در اینجا آشغال بریزد.